بازدید امروز: 934
بازدید دیروز: 321
کل بازدیدها: 2260852
آیا میتوانید آخرین باری را که درجمع افراد "غریبه" بودید، به یاد بیاورید؟
آیا آن موقع احساس خجالت و بیدست و پایی کردید؟
آیا وقتی میخواهید از کسی یک سؤال کوچک بپرسید، خجالت میکشید و حتی برای پرسیدن تاریخ و ساعت، ضربان قلبتان تند میشود؟
آیا این احساس شما را از زندگی عقب نگه داشته است؟
صرف نظر از درونگرا یا برونگرایی افراد، همه انسانها در زندگی و در بعضی شرایط و مسائل احساس خجالت میکنند. از لحاظ اجتماعی فقط افراد درونگرا کمرویی را تجربه نمیکنند.
کم رویی عبارت است از احساس بدی که فرد در مقابل اطرافیان دارد. در این بحث به عادتها و راههای مقابله با این مسأله خواهیم پرداخت.
چرا افراد خجالت میکشند؟
همه ما به دلایل مختلف و درجات متفاوتی این حس را تجربه میکنیم؛ اگرچه دلیل آن اغلب بین افراد مشترک است و به یکی از موارد زیر ختم میشود:
1) تصویر ضعیف از خود: این مسأله میتواند از دوره (نوجوانی) افراد شکل گرفته باشد؛ زمانی که ویژگیهای منحصر به فرد ما برای اطرافیانمان جالب به نظر نمیرسد و ما فکر میکنیم آنها بیارزش هستند و سعی میکنیم خودمان را شبیه دیگران کنیم و در نتیجه دیگر خودمان نیستیم و حتی احساساتمان، احساسات واقعی ما نیست. این افراد معمولا حتی نمیدانند تواناییها و استعدادهای واقعیشان در چیست؛ فقط فکر میکنند هر شخص دیگری نسبت به آنها جالبتر و بهتر است.
2) فکر کردن بیش از حد به خود: هنگامی که در کنار دیگران هستیم، نسبت به کارهایمان و آنچه انجام میدهیم، حساستریم؛ به خصوص وقتی که در مرکز توجه همه باشیم. این فکر، در ما اضطراب ایجاد میکند و باعث میشود تمامی حرکاتمان برای خودمان سئوال برانگیز باشد و فکر کنیم آنها را اشتباه انجام دادهایم! این مسأله میتواند افکارتان را به شکل یک کهکشان مارپیچی به سمت پائین سوق دهد.
3) برچسب زدن: وقتی که خود را یک فرد خجالتی میشناسیم و این برچسب را روی خودمان میزنیم، از لحاظ روانی به مرور با این احساس خو گرفته و زندگی میکنیم و شاید برای همیشه در ما باقی بماند. هنگامی که برچسب عمل یا صفتی را به خود میزنید، آن صفت به صورت ثابت روی شما باقی میماند و با همان زندگی خواهید کرد.
راهکارهای موثر :
" درک کمرویی خود "
نوع کمرویی خود را شناسایی کنید و دریابید که چه تأثیری بر زندگی شما دارد. همان لحظه که احساس خجالت میکنید، فکر میکنید چه چیزی شما را نگران میکند و در چه موقعیتهایی این حس به شما دست میدهد.
" توجه به خودآگاهی "
دریابید که جهان و نگاه همه افراد به شما نیست و مردم آنقدر گرفتاری دارند که فرصتی برای نگاه کردن به شما نخواهند داشت. به جای اینکه دائم نگران خود باشید و خودتان را تماشا کنید، خودتان را یکی از افراد دیگر و جزء یکی از آنها بدانید. خود را در برابر موضوعی که منجر به خجالتی شدن شما میشود مسلح کنید و افکار خود را در اختیار بگیرید، اولین قدم مبارزه و غلبه بر کم رویی، آگاهی و رفتن به سوی هرگونه تغییر و یا بهبود زندگی است.
" متمایز بودن "
باور کنید شبیه دیگران بودن خستهکننده و کسلکننده و داشتن تفاوتها خوب است. در واقع بپذیرید که شما مثل افراد عادی و معمولی جامعه نیستید و نمیخواهید آنگونه باشید. شبیه بقیه بودن شما را خوشحال نخواهد کرد. بپذیرید که ویژگیهای منحصر به فردتان میتواند شما را از بقیه متمایز کند.
" خودتان را دوست بدارید "
یاد بگیرید از خودتان قدردانی کنید و احساسات و استعدادهای خاص خود را دوست داشته باشید. کارهایی را انجام دهید که از آن لذت میبرید. از بدن خود بابت زحماتی که کشیده است، تشکر کنید. زمانی را به خویش اختصاص دهید و به خودتان رسیدگی کنید.
" یافتن نقاط قوت خود "
همه ما ویژگیهای منحصر به فرد و شیوههای متفاوتی برای بیان خود داریم. دانستن این مساله بسیار اهمیت دارد که اگر هر کاری را به طور کامل انجام دهیم، خوب و عالی است، حتی اگر با شکل عام و عادی آن متفاوت باشد. اگر همه افراد یکسان باشند، جهان، جای کسل کنندهای خواهد شد. کاری را که در آن مهارت دارید، پیدا کرده و روی آن تمرکز کند. شناسایی تواناییهایتان، اعتماد به نفس و رضایت خاطر را در شما افزایش خواهد داد و کمک خواهد کرد خودتان را بهتر بشناسید. خواهید دید که چگونه قدرت منحصر به فردتان، به شما یک امتیاز داده و باعث مزیت و تفاوت شما از دیگران خواهد شد.
" تمرکز بر روی دیگران "
به جای تمرکز بر ناراحتیها و افکار خود و موقعیتهای اجتماعی، بر افراد دیگر تمرکز کنید و حواستان به آنچه که آنها میگویند، باشد. سعی کنید از دیگران چیز یاد بگیرید و از آنها در موردشان سؤال بپرسید و با آنها ارتباط برقرار کنید.
" تنفس عمیق "
اضطراب و ترس را میتوان کنترل کرد اگر یاد بگیرید برای غلبه بر آنها چطور محکم باشید. یکی از روشهای ساده برای کنترل این احساسات و رسیدن به آرامش، کشیدن نفس عمیق با چشمهای بسته است. هنگامی که نفس عمیق میکشید، فقط بر روی تنفس خود تمرکز کنید. در حالی که از همه افکار بد دور هستید، نفس عمیق بکشید و عمل بازدم را به آرامی انجام دهید.
روش دیگر، یوگا است. از هنگامی که شروع به دم و بازدم میکنید، آنها را بشمارید. کمکم شمارش دم را کنار گذاشته و فقط بازدمهای خود را شمارش کنید؛ مثلاً چهار عدد تنفس دم برای چهار عدد بازدم؛ بدین معنی که زمان و سرعت بازدم خود را کاهش دهید و در مقایسه با دم، بازدم کمتری داشته باشید. به کار ادامه دهید تا احساس آرامش کنید. این کار را حتی در یک مکان کوچک هم میتوان انجام داد.
" رهایی از اضطراب "
یکی از تعاریف اضطراب این است که «اضطراب عبارت است از انرژی مسدود شده که باید آزاد شود.» و این انرژی را میتوان از طریق حرکات فیزیکی آزاد کرد. ورزشهایی همچون دویدن و پیادهروی، میتوانند به آزاد کردن این انرژی کمک کنند، همین طور ذهن را به سمت موضوع دیگری منحرف میکنند و این به تجدیدنظر در دیدگاهها نیز کمک خواهد کرد.
روش دیگر، مراقبه (مدیتیشن عضلات) است. هر قسمت از بدن خود را به مدت 3 تا 5 ثانیه سفت و منقبض و سپس رها کنید تا اینکه به بالای سرتان برسید. در این حین، نفس کشیدن را فراموش نکنید.
" تجسم موقیعت خوب "
خود را در موقعیتی تصور کنید که در آن فردی با اعتماد به نفس و شاد هستید. این فکر به شما کمک میکند هنگامی که در آن موقعیت قرار میگیرید، همان احساس را داشته باشید. در جای راحتی بنشینید، چشمانتان را ببندید و به یک موسیقی آرامبخش گوش دهید و خود را در مکان یا موقعیتی تصور کنید که دوست دارید باشید. به کار گرفتن تمامی حواس به شما کمک خواهد کرد که آن را واقعیتر ببینید.
" تمرین و تمرکز "
کلمات میتوانند انرژی باورنکردنی به انسان بدهند. آنچه ما بارها و بارها با خود میگوییم، ذهن ناخودآگاهمان میشنود. اگر با خود بگوییم که من ناتوان و بیش از حد در انجام کارها خجالتی هستم، همین اتفاق خواهد افتاد. ما آنچه هستیم که خود میخواهیم و خودباور داریم. اگر مرتب با خود تکرار کنیم که من فردی بااعتماد به نفس و توانا هستم، ذهن ناخودآگاه ما آن را درک خواهد کرد. اعمال ما همیشه بازگو کننده واقعیتی است که خود میخواهیم باشد. اگرچه نمیتوانیم به خود دروغ بگوئیم، اما تفکر و تجسم مثبت میتواند ما را در راه اصلاح الگوهای تفکر قرار دهد.
" مقابله با شرایط بد و ناراحت کننده "
وقتی موقعیتها و مکانهایی را که در آن احساس خجالت میکنید، ترک میکنید، در اصل کمرویی خود را تقویت کردهاید. به جای این کار با آن روبه رو شوید و مقابله کنید. این کار باعث از بین رفتن ترس و رشد شخصیت شما میشود. در جایگاه یک ناظر قرار بگیرید و خودتان را بررسی کنید و از خود بپرسید چرا من چنین حسی دارم؟ چه چیزی باعث میشود اینگونه رفتار کنم؟
"زیاد توقع نداشتن ازخود "
هنگامی که خود را با محبوب ترین و مشهور و موفق ترین افراد مقایسه کنیم که هیچ شباهتی به ما ندارند، در واقع از خودمان انتظار داریم دقیقاً متناسب با آن فرد رشد کنیم و وقتی به آن دست نمییابیم، خود را سرزنش میکنیم! بنابراین مشکل در نوع افکار ما است. تصور کاملی از خود داشته باشید و به خواستههای دیگران فکر نکنید. تصاویر کامل و بیعیب دیگران را رها کنید و اجازه دهید احساسات شما به طور طبیعی جریان یابند.
" برچسب نزنید "
از اینکه به خود برچسب خجالتی بودن بزنید، بپرهیزید. شما منحصر به فردید و خودتان هستید. شما در نوع خود زیبا هستید؛ هیچگاه فراموش نکنید.
" مهارتهای اجتماعی "
مثل تمامی مهارتهای دیگر، مهارتهای اجتماعی نیز از طریق تمرین و تجربه رشد میکنند. هر چقدر بیشتر تمرین کنید. دفعه بعد آسانتر خواهد شد. اگر قرار است در موقعیت سختی قرار بگیرید، میتوانید حتی با خود تمرین کنید که چه حرفهایی بزنید.
" تصور شرایط سخت "
بعضی اوقات، به علت کمبود مهارتهای اجتماعی نیست که موفق نمیشویم، بلکه به دلیل کمبود اعتماد به نفس و ترس از شکست است. خود را در موقعیت سخت تصور کنید تا ترستان از آن شرایط و از قرار گرفتن در موقعیتهای سخت از بین برود. اگر به طور مکرر خود را در آن شرایط تصور کنید، پس از مدتی متوجه میشوید که آن شرایط خیلی هم سخت نیستند. ممکن است در وهله اول تصور و پذیرش آن کمی سخت باشد؛ ولی بعد به آن خواهید خندید.
" بهترین احساس "
رفتن به باشگاهها و رستورانها خوب است، اما نه برای همه افراد. آنچه به شما احساس آرامش میدهد، در خود بیابید. فعالیتها و مکانهایی را پیدا کنید که بهترین احساس را برای شما به ارمغان میآورند. شما مجبور نیستید هر کاری را که دیگران انجام میدهند، انجام دهید.
" پذیرفتن شکستها "
بپذیرید که احتمال دارد از طرف دیگران پذیرفته نشوید؛ اما به خاطر داشته باشید که این بخشی از زندگی است و تمامی افراد آن را تجربه کردهاند. شکست بخشی از فرآیند یادگیری است و تو تنها نیستی.
هرگز موضوع را شخصی نکنید. شما مقصر نبودید، فقط قرار نبود این اتفاق بیفتد و این بهترین اتفاق ممکن برای شما نبوده.
از این موضوع درس بگیرید و فکر کنید تمامی اتفاقات، درسهای زندگی هستند تا شما به انسان بهتری تبدیل شده و قویتر شوید. اگر از شکستها درس بگیرید، گویا هیچوقت شکست نخوردهاید و آنها را نعمتهایی میبینید در ظاهری مبدل.
بلند شوید و بدانید که وقتی دلتان برای خودتان میسوزد و به حال خود افسوس میخورید، توقف کرده و به جلو حرکت نخواهید کرد و رشد نیز نمیکنید. از نو شروع کنید و بیجهت انرژیتان را هدر ندهید و دوباره سعی کنید.
" تمرکز در لحظه "
به آنچه که انجام میدهید، آگاه باشید. وقتی در حال مکالمه با شخصی هستید، اینکه ظاهر شما چگونه است و چگونه به نظر میرسید را فراموش کنید و روی کلمات متمرکز شوید. نحوه بیان و آهنگ صدای و کلمات شماست که شخص را وادار به گوش کردن میکند.
" ثبت موفقیتها "
وقتی نکات گفته شده را رعایت کنید، کمکم میتوانید بر کمرویی خود غلبه کرده و به فکر موفقیتهای آینده باشید. شما نسبت به حقایق، به بینش جدیدی رسیدهاید و میتوانید خود را متفاوت از قبل ببینید. هنگامی که به این موفقیتها دست یافتید، آنها را در یک دفتر یادداشت کرده و فهرستی از آنها تهیه کنید. با این کار اعتماد به نفستان افزایش مییابد و به سمت چیزی حرکت خواهید کرد که میتواند برای شما مفید باشد